پيام دوستان
+
منم تشنه ام ...
تشنه يک جرعه آب حرم ...
و دلتنگ مشهدالرضا ...
*السلام عليک يا علي بن موسي الرضا عليه السلام*
پيام رهايي
3:15 صبح
کلبه تنهايي*مريم*
زوار چشمانت را هــر روز اشت?اق? دوبآره اسـ ـت .. رو? از من برمگردان ، دلـ ـم ، طـ ـواف م? خواهـ ـد قبله گاه من
ميراب عطش
منم ..... و اين نقطه ها درد دل است با صاحبدل
ميراب عطش
ان شاالله
کلبه تنهايي*مريم*
{a h=ammar19}نشريه حضور ?{/a} دلمون تنگ شد
+
سلامممممم ..سال نو مبارک.طاعاتتون قبول.. سرنماز صبح بودم ياد اينجا افتادم يه دفعه ک ماه رمضوناي خيلي سال پيش فيد الله اکبر ميزدم ميرفتم ميخوابيدم.سر نماز يه دور مرور خاطرات کردم و همتونو ياد کردم..واقعا دلم براي همتون تنگ شده بود..اومدم پياما هامو خوندم تجديد خاطره کردم:-) @};-
در انتظار آفتاب
103/2/2
+
يادمه اينجا يه آ.مرصاد سيستاني داشت ...يه آ.ابوالفضل صياد ...يه آ.محمدمهاجري ....يه اميدآروين ....يه خاله مهتاب ....يه نگاه منتظر ....يه دستان خالي.....شقايق بانو..دکتر نگو بلا...الهام بانو...محبوبه*..سرباز133
خانه ي خانواده
103/1/23
10 فرد دیگر
87 فرد دیگر
+
هر نوايي با نگاهي از درون آيد برون ... بايد از دل با نگاهت همنوا گردد درون
پيام رهايي
103/1/14
كوروش-7
103/1/12
+
قاتــل ها هميشــه،
چاقـــو.. تفنگـــ..
قاتـل ها هميشــه اسلحــه نمــي کشنـد..
گاهـي قاتـل ها آنقــــــدر ديــــــــر سراغــت مي آيـند..
که مي ميــــــري...
...
كوروش-7
103/1/12
+
صبرت که تمام شد ، نرو....<br>معرفت تازه از آن لحظه آغاز ميشود ......<br>
كوروش-7
103/1/12
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سلام ، اگه ممکنه اسم نويسنده و عنوان اين کتاب رو بنوسيد ، خيلي دوست دارم بدونم.
2 فرد دیگر
46 فرد دیگر
كوروش-7
103/1/12
+
سلام پيامرسان قديمي وپارسي يار جديد
مدتي است که همه امان درگير زندگي ومشکلات وهزار جور روزمرگي شديم
خسته از روزهاي تکراي پناه ميبريم به گوشي هايمان که عين سرم تقويتي به دستانمان وصل است.طبق عادت مي رويم تلگرام واتساپ وبعد هم اينستا..حالم بهم ميخورد از اينهمه خودنمايي هايي ک هي پشت سرهم خودشان را به رخ ميکشن.عوض شدن دوستانم را که ميبينم با خودم ميگويم چه شد؟کجاي کارمان اشتباه بود ک شديم اين...
*نگين خانوم*
103/1/12
آمدم اينجا فيدهاي قديمي را خواندم کامنت هايي ک گذاشته بودم را مرورکردم .فيدهايي ک زده بودم.پستايي ک باهزار جور حس متفاوت نوشته بودم همه رو خوندم همه ي همه رو..از اول تا اخر فقط يه لبخند پهن روي صورتم خودنمايي ميکرد
+
سلام ورحمت خداي بر دوستان جان / گفت : پندم بده . شنيد : عجب دارم ازکسي که جواهر از غارت دزدان حفظ مي کندولي ايمانش را ازغارت شيطان ايمن نميدارد.
* راوندي *
103/1/6
+
اندکي آرامش ميخواهم ....
دستم به زندگي نمي رود ...
اين روزها که از همه ي سايه ها و آدم هاي رنگي
دلم به درد آمده تنها به پنچره اي که عطر
آرامش تو را مي پراکند
چشم دوخته ام ...
دردي عظيم درديست
با خويشتن نشستن
با خويشتن " ش ک س ت ن"
كيوان گيتي نژاد و
103/1/1
شاد باشيد خرده نگيريد از بد زمانه کدامين يار ماند در دل و جان ما الي همين درد بي نهايت سخت زندگي آري همه درگيريم از عاقبت امروز خود ولي آيا جدل کردن و شکوه کردن از زمين و زمان سودي دارد در يافتن احسن الاحوال ما دوستان؟بياييم با زجر و تنهايي خود جمعي از منشور عشق و صفا ميان هم ترسيم و هديه بهم کنيم اين کار نوين و جديديست که از زجر و تنهايي فعلي مزيد رو به صفا و عشق و محبت بسازيم و عيدي هم کنيم