سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه بنده در دل شب با مولای خود خلوت کند و به مناجات پردازد، [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :3
کل بازدید :83049
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/1/9
5:25 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
علی کارگر[158]
سه..... دو...... یک..... کات!

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
اردیبهشت 1389[1]



همایون اسعدیان ، کارگردان عجیبی است فاصله‌ای را که او از ده رقمی تا طلا و مس طی کرده جز یک چرخش و جهش حرفه‌ای چه می‌توان تعبیر کرد؟ بدون شک طلا و مس نمونه موفقی از ژانر سینمای دینی است که توانسته است در بستر یک ساختار داستانی معقول و باورپذیر و پرهیز از شعار زدگی و سانتی‌مانتالیسم اخلاقی معمول در این‌گونه آثار، مفاهیم اخلاقی و دینی را با زبان سینمایی روایت کند.طلا و مس با پس‌زمینه مذهبی، درونمایه‌های خانوادگی دارد و روابط عاطفی یک زوج مذهبی را روایت می‌کند. زوجی که به دلیل چالش‌های معیشتی و معضلات زندگی روزمره در آستانه شک و تردید یا امتحان و آزمایش الهی در محک و سنجش ایمان‌ورزی قرار گرفته‌اند و اساسا طلا و مس اخلاقی زیستن را درون واقعیت روزمره زندگی به تصویر می‌کشد و به طرح انتزاعی و گل درشت این مفاهیم بسنده نمی‌کند.

ضمن این‌که نباید از سویه اجتماعی فیلم هم غافل بود. در واقع آنچه پیرنگ اصلی طلا و مس را شکل می‌دهد، بازنمایی اخلاق در درون مناسبات اجتماعی و خانوادگی است و به همین دلیل هم خیلی ملموس و تجربه‌پذیر است.

طلا و مس با محور قرار دادن یک روحانی به عنوان قهرمان قصه خود، سیر تحول درونی او در ساحت اخلاق و عشق را به تصویر می‌کشد و مخاطب در عین آشنایی با تجربیات بیرونی سیدرضا با تحولات درونی وی نیز آشنا می‌شود.

هماهنگی و تناسب میان جهان درونی و زیست ـ جهان بیرونی وی مهم‌ترین وجه قصه از حیث مضمون را شامل می‌شود که اسعدیان با روایت منطقی و البته زیباشناسانه خود بدرستی می‌توان این موقعیت را ترسیم و پیام خود را از دل این وضعیت به مخاطب منتقل کند.

از این حیث، حس و حال فیلم و فضای داستان به زیر نور ماه رضا میرکریمی پهلو می‌زند و تعلیق معنایی قصه نیز بی‌شباهت به این فیلم نیست. اگر در آنجا شیخ حسن در پذیرش کسوت روحانیت دچار چالش می‌شد و به دنبال توجیهات اخلاقی برای هویت حرفه‌ای و دینی خود بود، در اینجا سیدرضا میان رسالت روحانی و وظایف خانوادگی‌اش در نوسان است.

در واقع هر دو آنها طلبه‌های جوانی هستند که نه در تعامل یا تقابل با جامعه و دیگران که در نسبت با زندگی شخصی و فردیت خود دچار بحران می‌شوند. قصه درباره چالش هویت و حرّیت طلبه‌ای است که باید نسبتی منطقی بین فردیت و روحانیت برقرار کند.

سیدرضا البته در جاهایی هم با تضاد‌های درونی روبه‌رو می‌شود و پارادوکس‌های اجتماعی آزارش می‌دهد. برآیند این تجربه دشوار و تحمل همزمان دو پارادایم به ظاهر متفاوت در نهایت با درک اخلاقی و عاشقانه‌ای که قهرمان داستان به آن دست می‌یابد برون‌رفت از این کشمکش ایدئولوژیک را بخوبی بازنمایی می‌کند و در حالی که طرح پرسش می‌کند راه‌حل منطقی نیز برای پایان دادن به این تضاد فکری ارائه می‌دهد.

سیدرضا به تهران آمده بود تا در کلاس درس استاد معروف اخلاق شرکت کند، اما این طلبه جوان قصه که برای نشستن در کرسی درس استاد اخلاق به تهران آمده است، اخلاقی زیستن را در تجربه روزمره زندگی و روابط خانوادگی‌اش تجربه می‌کند و نه به شکل نظری که در عمل، درس اخلاق می‌آموزد.

اخلاقی که بنیان آن بر عشق و محبت استوار است و در پایان فیلم نیز صدای استاد ازکلاس به گوش می‌رسد که درس عشق در مکتب نباشد. در واقع آنچه سیدرضا را به دنبال خود کشیده بود نه در پای درس استاد و کلاس بلکه در مدرسه زندگی قابل دسترسی بود.

البته شاید برخی از دیالوگ‌های فیلم بدون چگونگی روایت آن به نظر شعاری بیاید، اما هنر اسعدیان در این است که با مهارت در روایت قصه و پایبند بودن به اصول دراماتیک و داستانگوی فیلم از فرو غلتیدن در شعار و بیانیه صادر کردن نجات می‌یابد.

نمونه موفق دیگر از این دست فیلم‌ها را علاوه بر زیر نور ماه در خیلی دور خیلی نزدیک رضا میرکریمی هم شاهد بودیم. آثاری که سعی می‌کنند مفاهیم قدسی و دینی را به ساحت زمینی و انسانی بکشانند و در بستر یک تجربه ملموس و منطقی به تصویر ‌کشند. مخاطب نیز نه تنها اخلاق‌گرایی این نوع فیلم‌ها را پس نمی‌زند بلکه آن را به شکل درونی در خود هضم کرده و می‌پذیرد.

طلا و مس در فضایی کاملا متفاوت از فیلم قبلی کارگردان «ده رقمی» به سینمای دینی و به اصطلاح معناگرا می‌پردازد که اگرچه با نوعی اشباع‌شدگی در این ژانر مواجه هستیم، اما تلاش کارگردان برای پرهیز از شعارزدگی و اخلاق‌گرایی‌های گل درشت، فیلم را از فروغلتیدن در سانتی‌مانتالیسم معناگرایانه می‌رهاند و در جاهایی به لحاظ حسی و عاطفی مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

در جشنواره فیلم فجر، طلا و مس از جمله فیلم‌هایی بود که چشمان منتقدان را نمناک کرده بود و حتی مخالفان این دست از آثار نیز نتوانستند نقاط قوت و تاثیرگذار آن را انکار کنند. اساسا تماشای فیلم طلا و مس لذت‌بخش است حتی اگر با ژانر آن مخالف باشیم.

بدون شک یکی از امتیازات بزرگ فیلم، بازی درخشان نگار جواهریان است که شاید برای اولین بار سیمای همسر یک روحانی را در سینمای ایران نمایش می‌دهد و بخوبی از پس این کار برمی آید. کافی است نقش و جنس بازی او را با کاراکتر لیلا در فیلم هیچ مقایسه کنید تا به توانایی او در بازیگری اعتراف کنید.

آن حجب و شرمی که در روابط عاطفی خود با شوهرش دارد و ظرافت‌های رفتاری زنان مذهبی و جوان بویژه در ارتباط با همسرش در کنار معصومیت کودکانه‌ای که در چهره او وجود دارد، جذابیتی دلنشین به این کاراکتر بخشیده است. رسیدن به نقش یک زن جوان مذهبی که همسر روحانی هم دارد قطعا برای بازیگری در سن و سال و تجربه نگار جواهریان، سخت و دشوار به نظر می‌رسد، اما او با ظرافت تمام از ظرفیت این کاراکتر استفاده می‌کند.

بازی چشمگیر او در طلا و مس به قدری بود که مطمئنا اگر داوران جشنواره فیلم فجر افراد دیگری هم بودند، بازهم نمی‌توانستند از بازی قدرتمند او بگذرند. در واقع شاید بتوان گفت عادلانه‌ترین رای داوران جشنواره بیست و هشتم انتخاب نگار جواهریان به خاطر بازی در این فیلم بوده است.

البته از بازی قابل قبول بهروز شعیبی در نقش روحانی جوان هم نمی‌توان گذشت. او نیز بخوبی توانسته از پس نقش برآمده و تصویر یک روحانی ساده‌دل و پاک‌اندیش را به تصویر بکشد. این مشخصه با فضای کلی داستان سنخیت دراماتیک دارد و به نوعی پیام قصه و مناسبات مذهبی کمک می‌کند. امتیازی که زیرنورماه نیز ازآن برخوردار بود و مفاهیم و ارزش‌های الهی و آسمانی را به شکل زمینی روایت می‌کرد.

در پایان باید گفت طلا و مس فیلم شریفی است و ساخت چنین آثاری قطعا می‌تواند ژانر سینمای دینی را به کانون توجه مخاطبان و منتقدان بیشتری تبدیل کند.


89/3/2::: 8:13 ع
نظر()